معرفی کتاب بادبادک باز:

معرفی کتاب بادبادک باز اثر خالد حسینی:

خلاصه:
مسابقه ی بادبادک بازی شروع وقایع است‌…
شروع تلخ ترین اتفاقی که برای هر کسی می تواند رخ دهد.
شروع عمیق تر شدن شکاف هایی که در ذهن امیر در جدال بودند.
بادبادک باز پایان یک رفاقت را نشان نمی دهد، شروع عذاب هاییست که وجدان را به درد می آورد.
بادبادک باز؛ داستان تلخی ها …

دروغ ها…
پنهان کاری ها و غرورهای بیجاست…
بادبادک باز داستان ترس و غم است…

نظر شخصی:
بادبادک باز جدا از موضوع داستانیش، واقعیت هایی از حکومت افغانستان و درد و رنجی که مردم افغانستان بعد از جنگ های پیاپی (روسیه و حال طالبان و آمریکا) کشیدن و میکشن رو نشون میده و این موضوع منو بیشتر از داستان حسن و امیر تحت تاثیر قرار داد…در واقع نگاه انتقادی و زیرکانه ی نویسنده به حکومت حاکم بر افغانستان نکته ی بارز بادبادک بازه!

اول داستان حس نمیکردم انقدر برام داستان جذابی بشه و خیلی کند پیش میرفتم، اما رفته رفته عمق داستان نمایان شد و منو در خودش غرق کرد.
فضاسازی و تعلیق داستان عالی بود. فقط باید بگم که داستان بیشتر مونولوگ محوره و اگه با مونولوگ میونه‌ ی خوبی ندارید سراغش نیاید.

بادبادک باز در 422 صفحه توسط زیبا گنجی و پریسا سلیمان زاده اردبیلی ترجمه و از نشر مروارید به چاپ رسیده است و به قطع خالد حسینی با نوشتن این داستان زیبا که اولین داستان چاپیش هم به شمار میاد غوغا کرده.

قسمتی از داستان:

….. سر ماشین را کج کردم. رانندگی که می کردم‌، از خودم پرسیدم چرا با بقیه فرق دارم. شاید به این دلیل بود که مردها بزرگم کرده بودند؛ دوروبرم زن نبوده و هیچ وقت با قانون تبعیضی که گاهی جامعه ی افغانی به آن عمل می کند، مستقیما آشنا نشده بودم. شاید به این دلیل بود که بابا یک پدر افغانی غیر عادی بود، لیبرالی که با قوانین خودش زندگی می کرد، یک آدم خودرای که یا به آداب اجتماعی اعتنا نمی کرد و یا اگر چیزی را قابل قبول می یافت، آن را با کمال میل می پذیرفت.

About The Author

stansuperjunior

See author's posts