معرفی کتاب چون آب در آبگینه اثری از ساحل بهنامی (راز):
معرفی کتاب چون آب در آبگینه اثری از ساحل بهنامی (راز):
خلاصه
تندر جراحیست که برای به دست آوردن عشق لیلی با آبروی یکی از اینترن های بیمارستان بازی می کند و …
نظر شخصی
آبگینه داستانی عاشقانه و اجتماعی از زبان دانای کل می باشد.
در این داستان با زندگی و احوالات شخصیت های متعددی روبرو می شویم که هر کدام به تنهایی داستان جذابی را روایت می کنند.
عشق هایی که تبدیل به نفرت می شود و نفرت هایی که منجر به عشق!
شخصیت پردازی و فضاسازی های داستان را دوست داشتم و معمایی که از اواخر جلد اول داستان شروع می شود و تا اواخر جلد دوم ادامه دارد تعلیق داستان را به حد زیادی افزایش داده است و خواننده را ترغیب به خواندن میکند.
اما به شخصه با سه قسمت داستان کنار نیامدم:
۱ زندگی لیلی در پایان داستان با وجود اشاره هایی که شد مبهم ماند.
۲ شخصیت محمدرضا و علت کاری که با برادرش کرد در پایان داستان نامشخص ماند و کاش این قسمت داستان پردازش بیشتری میشد.( به شخصه خیلی تمایل داشتم بدونم علت کارش چی بود!!!)
۳ از اصطلاحات پزشکی و درمانی در طول داستان بیش از اندازه استفاده شده بود. ( قسمت هایی که در بیمارستان روایت می شد گاهی حوصله سربر و دچار اطناب میشدند.)
۴ چگونه گم شدن نامه ی تندر هم در پایان داستان مجهول ماند!
درکل چون آب در آبگینه با قلم پخته و دلنشین نویسنده، داستان زیبایی بود. خصوصا که من بیشتر از آنکه از داستان زندگی تندر لذت ببرم داستان زندگی سپهر را دوست داشتم و شدیدا عاشق این شخصیت بودم
ممنون از ساحل جان بابت نگارش چون در آب در آبگینه که اسم داستان واقعا برازنده ی داستانه.
قسمتی از داستان
تندر به سمتش میچرخد و با دیدنش درست همانجا، متعجب از حرکت باز میایستد و سرش را خم میکند. وجدانش تشر میزند. چطور میتواند او را با تمام این حالاتش آزار دهد؟ چند قدم برمیدارد، به سمتش میرود و کتاب افتاده روی زمین را چنگ میزند و به سمتش میگیرد:
_ وجدانم داره خودش رو به در و دیوار سرم میکوبه خانم دکتر، به نظرتون وجدان روی کدوم عصب مغزمه تا قطعش کنم؟
پ.ن: خوندین این داستان زیبارو؟ نظرتون چیه؟
پ.ن: برای خوندن چون آب در آبگینه می تونید از فروشگاه نشر علی تهیش کنید.