معرفی کتاب بندهای رنگی اثری از بیتا فرخی:
معرفی کتاب بندهای رنگی اثری از بیتا فرخی:
خلاصه
مسعود توسط فرد ناشناسی تهدید می شود آن هم تهدیدی که دخترش سارینا را نشانه گرفته است و در این میان سارینا که فرزند طلاق است یک تنه تمام سختی ها و مسئولیت های زندگی را به دوش کشیده و حالا جرقه ی عشقی همه چیز را تحت الشعاع قرار می دهد
و…
نظر شخصی
بندهای رنگی داستانی اجتماعی و عاشقانه است که درباره ی معضلات جامعه سخن گفته…
سختی طلاق و تاثیرش بر روی فرزندان…
آبرو و برخورد درست در مواجهه با اتفاقات…
عشق و پاک نگه داشتنش…
بخشش و توجه…
در این داستان با تمام ابعاد زندگی چند خانواده آشنا می شویم. خانواده هایی که هر کدام به گونه ای با مشکلات دست و پنجه نرم می کنند، یک خانواده با بیماری،یکی با خیانت،یکی با کنکور، یکی با شکاک بودن مادرش و…
بندهای رنگی با معما شروع می شود و یک داستان زیبا میان هیجان و رکود آرام را برایمان روایت می کند.
تعلیق داستان و شخصیت پردازی ها را هم به شخصه خیلی دوست داشتم و کاملا به فضای داستان اشراف کامل داشتم.
شخصیت مورد علاقه ام هم سارینا بود.
اصولا کم پیش میاد شخصیت دختر داستانارو دوست داشته باشم
قسمتی از داستان
وقتی نزدیک تاکسی های خطی سر خیابان ماشین را متوقف کرد،برگشت و رو به او گفت:
_مرگ و زندگی ما دست خودمونه…این جاست!
به سرش اشاره کرد و ادامه داد:
_با فکرت هم میتونی بهترین زندگی رو داشته باشی،هم میتونی تبدیل بشی به یه مرده ی متحرک…این تویی که تصمیم میگیری چطوری زندگی کنی،حتی تو بدترین شرایط.
پ.ن: خوندین این داستانو؟ نظرتون چیه؟
پ.ن: این اولین داستانی بود که به قلم خانوم فرخی میخوندم و حسابی عاشق قلمشون شدم.
پ.ن: این کتابو میتونید از پیج نشر سخن تهیه کنید.