معرفی کتاب بی گدار:
معرفی کتاب بی گدار اثری از ر.شریفات(مستانه بانو):
خلاصه
هامین مردیست که دل در گروه دختری دارد که امانت پسرعمو، رفیق و برادرش است. اما مسیر عاشقی هامین با عاشق شدن آیناز و نامزد کردنش با شریک کاریش عوض می شود و پرده از رازهایی برداشته می شود…
نظرشخصی
قلم نویسنده به عنوان اولین کارش بسیار قوی و پخته است. عاشقانه ی داستان پررنگه و کلا محوریت داستان بر پایه ی عشق و فداکاریه… داستان به دور از اطناب و معما در یک سیر آرام به نگارش دراومده و صحنه های
احساسی قشنگی داره.
بعضی موارد از نظر من
به شخصه ترجیح میدادم درباره پدر و مادر آیناز کمی بیشتر گفته میشد و روند داستان حالت معمایی می گرفت و همچنین بهتر بود که در طول داستان کمتر از واژه ی همسر استفاده می شد، امیدوارم در چاپ های بعدی تعدد کاربرد این واژه اصلاح بشه!
یه مسئله ای هم که گفتنش در داستان اشتباه بود اشاره ی آیناز به ۱۸ ساله شدنش و ازدواجش بدون اذن پدره، که به گفته ی نویسنده منظور رفتن به دادگاه و گرفتن حکم بوده که بهتر بود در داستان بهش اشاره میشد.
در کل داستان خوبی بود و از خوندنش لذت بردم. ممنون از مستانه جان
قسمتی از داستان
چشمانش را بست تا غبار مستی از مقابل چشمانش کنار برود. نفس عمیقی کشید و در حالی که سعی داشت طوفان درونش را کنترل کند گفت:
_ تو کشتن من یه ذره تردید نکن.
چشم باز کرد و زل زد به نگاه کنجکاو و متعجب آیناز و ادامه داد:
_ من حاضرم بمیرم، ولی به اون جهنم برنگردم. حاضرم نابود بشم، ولی تو رو به اون خراب شده نبرم. بر نمی گردم تو اون لحظه ی تلخی که درد داشت… یک عمر درد شد روی قلبم.
پ.ن: داستان کمی تا قسمتی از لحاظ موضوع و محوریت به رمان های طلوع از مغرب و سرگیجه های تنهایی من شباهت داره اگه این کتابارو خوندین و دوست داشتین بی گدار رو هم میپسندین.
پ.ن: برای تهیه ی بی گدار به فروشگاه نشر علی مراجعه کنید.