نماد سایت دریای شرق

معرفی کتاب استایل اثری مشترک از دنیا منصوری و هماپوراصفهانی

معرفی کتاب استایل

روژین به خاطر اتفاقاتی که در ایران برایش رخ داده به ترکیه و خانه ی مادرش پناه میبرد و چون اعتیاد شدیدی به کار دارد و طراح قابلی هم هست با شرکت نوپایی به نام پز شروع به کار می کند و ...

معرفی کتاب استایل :

معرفی کتاب استایل اثری مشترک از دنیا منصوری و هماپوراصفهانی:

خلاصه

روژین به خاطر اتفاقاتی که در ایران برایش رخ داده به ترکیه و خانه ی مادرش پناه میبرد و چون اعتیاد شدیدی به کار دارد و طراح قابلی هم هست با شرکت نوپایی به نام پز شروع به کار می کند و …


نظر شخصی

استایل پنجمین کتابی بود که قلم هما پور اصفهانی هم در اون دخیل بود و من با انتظار بالایی که از کتاب داشتم، خوندمش. اما متاسفانه کشش زیادی برای من نداشت و منی که در نهایت دو روزه کتاب ۷۰۰ صفحه ای رو تموم می کردم یک هفته طول کشید تا به پایان داستان برسم.
ایراد اصلی داستان از نظر من این بود که از صفحه ی ۳۰۰ به بعد تازه وارد فاز اصلی میشیم و ۳۰۰ صفحه اول میتونست نهایت در ۱۰۰ صفحه خلاصه بشه.


استایل داستان تماما عاشقانه ای بود و نقطه ی قوت داستان هم این بود که با وجود دخیل بودن قلم دو نویسنده یکپارچگی داستان حفظ شده و داستان روند یک دستی داشت.
تعلیق داستان هم نسبتا خوب بود هر چند از اواسط داستان اتفاقات قابل پیش بینی بود و موردی نبود که خواننده هیجان زده بشه.


در آخر عرض کنم که انتظار داشتم این کتاب هم به جذابی ذهن خالی و سجاده و صلیب باشه اما خب طبق انتظارم پیش نرفت. اما در کل موضوع داستان رو دوست داشتم

قسمتی از داستان

-ضعف آدما به اونا یه جرئت واهی می ده!متاسفانه این موضوع توی شخص شما بی داد میکنه و فکر میکنی همه باهات مشکل دادن و اگه انتقادی ازت میشه صرفا به علت خصومت شخصیه!


همون طور که خودت با همه مشکل داری!روان شناس ها به این حالت میگن فرافکنی. کافر همه را به کیش خود پندارد ولی خب محض اطلاعت باید بگم که من بچه نیستم که موقعیت شغلی دیگران رو به خطر بندازم.اونم یه موقعیت که باهاش بتونن جهانی بشن.قهر هم واژه بسیار بچه گانه ای هستش که من حتی به زبون هم نمی‌آرم. من یک روز نیاز به تمدد اعصاب داشتم.


این قدر شوکه شده بود که حتی پلک هم نمی‌زد. من هم بدون این که چشم از نگاهش بردارم ادامه دادم:
-درضمن،من عقده معذرت خواهی ندارم.هرچند ادب حکم میکنه،وقتی کسی کار اشتباهی می‌کنه،از طرفش معذرت بخواد.اما عقل هم شرطه این وسط.
همین که حرفم تمام شد عمق بیشتری به پوزخندم دادم و با طمانینه نگاه از او گرفتم.


پ.ن:خوندین این داستانو؟
نظرتون چیه؟
ممنون از هما و دنیا جان بابت نوشتن استایل و نشر سخن به خاطر چاپ این کتاب

خروج از نسخه موبایل